دگر آن شب است امشب که ز پی سحر ندارد - وحشی بافقی

ساخت وبلاگ

 


دگر آن شب است امشب که ز پی سحر ندارد


من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد


 


من و زخم تیزدستی که زد آنچنان به تیغم


که سرم فتاده در خاک و تنم خبر ندارد


 


همه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارم


چه کنم که نخل حرمان به از این ثمر ندارد


 


ز لبی چنان که بارد شکرش ز شکرستان


همه زهر دارد اما چه کند شکر ندارد


 


به هوای باغ مرغان همه بالها گشاده


به شکنج دام مرغی چه کند که پر ندارد


 


بکش و بسوز و بگذر منگر به اینکه عاشق


بجز اینکه مهر ورزد گنهی دگر ندارد


 


می وصل نیست وحشی به خمار هجر خو کن


که شراب ناامیدی غم دردسر ندارد


 

وحشی بافقی

یغما گلرویی - آدمای ساده...
ما را در سایت یغما گلرویی - آدمای ساده دنبال می کنید

برچسب : دگر آن شب است امشب,دگر آن شبست امشب,دگر شب شد, نویسنده : dblackletter1 بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 18:27