شبم از بی ستارگی، شب گور در دلم پرتو ی ستاره ای دور آذرخشم گهی نشانه گرفت گه تگرگم به تازیانه گرفت بر سرم آشیانه بست کلاغ آسمان تیره گشت چون پر زاغ مرغ شب خوان که با دلم می خواند رفت و این آشیانه خالی ماند آهوان گم شدند در شب دشت آه از آن رفتگان, بی برگشت, ... بخوانید, ...ادامه مطلب
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هر چه آفاق بجویند کران تا به کران میروم تا که به صاحبنظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته نظران دل چون آینه اهل صفا می شکنند که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران دل من دار که در زلف ش, ...ادامه مطلب
تو آن عهدی که با من بسته بودی ... مگر بهر شکستن بسته بودی...! تو سنگین دل چرا از روز اول... نگفتی دل به رفتن بسته بودی؟... #ناشناس, ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">, ...ادامه مطلب
از رنجی خسته ام که ازآنِ من نیست بر خاکی نشسته ام که ازآنِ من نیست با نامی زیسته ام که ازآنِ من نیست از دردی گریسته ام که ازآنِ من نیست از لذّتی جان گرفته ام که ازآنِ من نیست به مرگی جان می سپارم که ازآنِ من نیست,از رنجی خسته ام ...ادامه مطلب
دگر آن شب است امشب که ز پی سحر ندارد من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد من و زخم تیزدستی که زد آنچنان به تیغم که سرم فتاده در خاک و تنم خبر ندارد همه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارم چه کنم که نخل حرمان به از این ثمر ندارد ز لبی چنان که بارد شکرش ز شکرستان همه زهر دارد اما چه کند شکر ندارد به هوای باغ مرغان همه بالها گشاده به شکنج دام مرغی چه کند که پر ندارد بکش و بسوز و بگذر منگر به اینکه عاشق بجز اینکه مهر ورزد گنهی دگر ندارد می وصل نیست وحشی به خمار هجر خو کن که شراب ناامیدی غم دردسر ندارد وحشی بافقی,دگر آن شب است امشب,دگر آن شبست امشب,دگر شب شد ...ادامه مطلب