نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت - هوشنگ ابتهاج

ساخت وبلاگ

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت


کنج تنهایی… ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت


درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت


خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت


رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت


بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند

آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت


سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش

عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و


یغما گلرویی - آدمای ساده...
ما را در سایت یغما گلرویی - آدمای ساده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dblackletter1 بازدید : 129 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 1:06