یغما گلرویی - آدمای ساده

متن مرتبط با «سیمین» در سایت یغما گلرویی - آدمای ساده نوشته شده است

ای شرمگین نگاه غم آلود - سیمین بهبهانی

  • ای شرمگین نگاه غم آلود پیوسته در گریز چرایی ؟   با خندهٔ شکفته ز مهرم آهسته در ستیز چرایی ؟   شاید که صاحب تو ، به خود گفت در هیچ زن عمیق نبیند   تا هیچگه ز هیچ پری رو نقشی به خاطرش ننشیند   اما ز من گریز روا نیست من ، خوب ، آشنای تو هستم   اینسان که رنج های تو دانم گویی که من به جای تو هستم   باور نمی کنی اگر از من بشنو که ماجرای تو گویم   در خاطرم هر آن چه نشانی است یک یک ، ز تو ، برای تو گویم  ,شرمگین,سیمین,بهبهانی ...ادامه مطلب

  • چرا رفتی چرا من بیقرارم - سیمین بهبهانی

  • چرا رفتی ؟! چرا من بیقرارم به سر سودای آغوش تو دارم نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست ندیدی جانم از غم ناشکیباست چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم به سر سودای آغوش تو دارم خیالت گر چه عمری یار من بود امیدت گر چه در پندار من بود بیا امشب شرابی دیگرم ده ز مینای حقیقت ساقرم ده چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم به سر, ...ادامه مطلب

  • دلم گرفته ای دوست،هوای گریه با من - سیمین بهبهانی

  • دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟ کجا روم که راهی به گلشنی ندانم که دیده برگشودم به کنج تنگنا من نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من! نه , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها